آغاز ناز و کرشمه های انتخاباتی
قاسم روان بخش
1. در حکایت آمده است روزی یک جوان روستایی و محروم که برای انجام خدمت سربازی به پادگانی اعزام شده بود، در چند روز اول سخت دچار تردید بود که فرار کند یا به خدمت ادامه دهد؛ شب هنگامی که چند ساعت بر سر پست میایستاد با خود میگفت: فردا فرار میکنم؛ ولی صبح که بر سر میز صبحانه مینشست، تصمیم بر ماندن میگرفت. پس از صبحانه که برای تمرینهای سخت برده میشد به فکر فرار میافتاد؛ اما بر سر سفره ناهار، ماندن را بر فرار ترجیح میداد! بالاخره چند روزی گذشت و او در حال تردید به سر میبرد؛ میمانم، فرار میکنم، میمانم... . این سرباز در عالم خیال خود چنین میپنداشت که همه در یک نوع تردید به سر میبرند! از اینرو، هنگامی که برای تمرین به میدان پادگان برده شده بود و فرمانده به سربازها دستور بشین و پاشو میداد، این سرباز تصور کرد که فرمانده هم مثل او دچار تردید شده و نمی تواند تصمیم بگیرد؛ به همین سبب با صدای بلند گفت: آقای فرمانده! لطفا تصمیم خودتان را بگیرید که ما بنشینیم یا پا شویم؟!
2- در این روزها باز موضوع آمدن و نیامدن برخی افراد برای ریاست جمهوری مطرح شده و ظاهرا قرار است یک سال باقیمانده تا انتخابات، این آقایان در تردید بمانند تا به عنوان یک مساله همواره در اذهان زنده بمانند. آقای خاتمی در دور دوم ریاست جمهوری اش که به دلیل سیاستهای غلط فرهنگی و اقتصادی به شدت نگران رای نیاوردن بود، از همین تاکتیک «تردید» استفاده کرد. روزنامههای جریان مدعی اصلاحطلبی هم مدام تیتر خود را به آمدن و نیامدن وی اختصاص میدادند. یکی مینوشت «او میآید» و دیگری تیتر میزد «نمیآید». او نیز هیچگاه به صورت شفاف موضع خودش را بیان نمیکرد. این فرآیند تا زمان ثبت نام ادامه یافت و سرانجام با حضور در وزارت کشور و گریه سیاسی در برابر دوربینهای یک فیلم ساز ماهر» تردیدش بر طرف شد. او بدینوسیله توانست برای بار دوم به ریاست جمهوری انتخاب شود و در مجموعه کاخ سعدآباد باقی بماند. تاکتیک تردید به عنوان یک الگوی موفق! در انتخابات نهم نیز محور کار یکی از نامزدهای مشهور قرار گرفت و همان پروژه مو به مو اجرا شد! او امّا سر انجام پس از یک سال کش و قوس سیاسی و به کارگیری تاکتیک تردید در روز 23/2/84 به وزارت کشور رفت و ثبت نام کرد. جالب این که این نامزد پس از ثبتنام هم تردید یک سالهاش را به فیلم کشید، در آن فیلم تبلیغاتی او بر خلاف نهی همسر و فرزندانش، برای نجات کشور از پل تردید گذشت و تصمیم بر ماندن گرفت! ولی از آن جایی که این تاکتیک، تکراری بود، به رغم تبلیغات گسترده، مورد اقبال قرار نگرفت. در نتیجه شاهین محبت بر شانه مردی نشست که بدون تردید و بی هیچ منتی بر مردم، شفاف و بی پرده می گفت: ما برای نوکری مردم آمده ایم، ما می توانیم و... .
3- این روزها جریان مدعی اصلاحطلبی تصمیم دارد با همان تاکتیک وارد عرصه شود؛ از اینرو مدتی است سخن از آمدن و نیامدن فرد خاصی میکنند و چه بسا می خواهند این فرآیند را ادامه دهند و تصور میکنند با تیتردهی روزنامه ها میتوان بار دیگر فضاسازی کرد و به نتیجه مطلوب رسید؛ غافل از آن که گفتمان جامعه تغییر کرده و مردم از دیدن فیلم تکراری خسته شدهاند. آنها دیگر سیاست ناز و کرشمه را نمیپسندند، آن هم از سوی کسی که در دوران 8 سال ریاستاش بحرانهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شدت گرفت و شاهد پیشرفت چندانی در عرصه سیاست خارجی، فناوری هسته ای و دیگر عرصهها نبودیم! امروز ملت ایران به گفتمانی روی خوش نشان میدهند که قاطع، شفاف و صادقانه باشد. اگر سید حسن نصرالله مرد سال و محبوبترین چهره جهان عرب میشود، درست به همین دلیل است. اگر میگوید سمیر قنطار به زودی آزاد میشود به وعدهاش عمل می کند و اگر میگوید اسرائیل از خانه عنکبوت سست تر است و در برابر مقاومت حزب الله مجبور به عقب نشینی و شکست خواهد شد» در همین راستا است. دکتر احمدی نژاد نیز با همین گفتمان وارد عرصه شد و امروز با همان ادبیات شفاف» هم با ملت سخن می گوید و هم با دشمنان ملت» و آقای عبدی چه خوب تشخیص داده است که می نویسد: «آیا هنوز فکر می کنند اگر یک نامزد داشتید موضوع بهتر می داشتند؟ از نظر من حتی اگر یک نامزد می داشتند، هیچ تاثیری بر سرنوشتشان نداشت و این خطا را این بار هم در حال تکرار هستند و مشکل انتخابات را به یک موضوع فنی و تاکتیکی تقلیل میدهند...»(1)
این گونه به نظر میرسد که بهسان همان سرباز سربازخانه، تردید در پادگان اصلاحات وجود دارد و مردم نیز خارج از پادگانند. مدعیان اصلاحات همانند انتخابات های گذشته باز هم مشمول آیه «ذرهم فی خوضهم یلعبون» خواهند بود و ملت راهی را برخواهد گزید که همه ابعاد آن برایشان آشکار باشد؛ نه این که در ظاهر، سخن از اصلاحات، پیشرفت، مردم و... به میان آید ولی در واقع مردم را در حد کسانی که لیاقتشان صفکشیدن برای سم موش است! تقلیل داده، به جای پیشرفت در موضوع فناوری هسته ای، متوقف شوند و در دیپلماسی به جای عزت و اقتدار، فرار و ذلت و تسلیم و سازش در دستور کار قرار گیرد و به جای اصلاح انحرافات، خط انحراف را با تابلوی اصلاحات در کشور نهادینه نمایند. منبع
پینوشت