با نزدیک شدن به دوماه مأموریت فشار برادران برای رفتن به یزد زیاد شد و خواستار جایگزین شدن نیروهای جدید شدند که این مسئله با آمدن یک اتوبوس نیرو از یزد حل شد ولی با توجه به اینکه عملیات بزرگی توسط سپاه در حال طراحی بود از برادران خواستند که بمانند و مأموریت دو ماهه شان مقداری تمدید شود. ولی این درخواست را اکثراً رد نمودند و آنها در اواسط اسفند به اهواز منتقل شدند. در آنجا هم هر چه با آنها صحبت شده بود که به شما نیاز داریم قبول نکرده و عازم یزد شدند. فقط سه نفر ماندیم آقای اکبر فتوحی که فرمانده مان بودند و برادر میردهقان و بنده، ما یک ماه و نیم دیگر ماندیم و در عملیات یا مهدی شرکت کرده و سپس به یزد بازگشتیم ولی برادر میردهقان باز هم ماند و همراه ما به یزد نیامد.