بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب آقای دکتر محمد رضا عارف با سلام:
آیا اجازه داریم پرسشهایی را مطرح کنیم و ایا پاسخی به ما داده خواهد شد؟!!
آقای عارف چرا اصلاحاتتان را تعریف نمی کنید؟!!
تعریف اصلاحات مورد نظرتان خیلی سخت است؟!!
چرا پس از گذشت 18 سال از حرکتی به نام اصلاحات هنوز این اصلاحات بدون تعریف است؟!!
همانطور که مستحضرید هر حرکت اجتماعی بدون تعریف و اهداف مشخص، سر از ناکجا ابادی در می آورد که خالقان آن حرکت هم شاید فکر آنرا نمی کردند. در رأس حرکتهای اجتماعی تعریف شده می توان به حرکتهای انبیاء و اولیای الهی اشاره نمود که با اتصال به وحی، صراط مستقیم را برای جوامع بشری آشکار می کردند، اما همین حرکتهای ناب نیز اگر موفقیّتی پیدا می کرد پس از مدتی از سوی معاندان به بهانه هایی از جمله اصلاح، مورد آسیب واقع می شد که خداوند متعال در سوره بقره به این معضل اشاره و می فرماید: وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ. لذا اصلاحات و اصلاح طلبی واژه ای است دو پهلو، اما مهم این است که این واژه را چه کسانی و با چه اهدافی و در برابر چه چیزی بر زبان جاری کنند؛ اصلاح طلبی در برابر مسیر حق و اصلاح طلبی در برابر مسیر باطل، حاوی دو مفهوم کاملاً متضاد و متباین است. اصلاح طلبی در برابر مسیر حق نوعی افساد با پوشش لفظی اصلاح است. آن کسانی که داعیه اصلاح طلبی دارند اگر ریگی در کفش ندارند باید از همان ابتدا مسیر را دقیق مشخص نموده وهدف کلی را تبیین نمایند. امام حسین علیه السلام بعنوان یک مصلح، هدف خود را اصلاح امت جدّشان تعیین نمودند که در طول مدت پنجاه سال انحرافات فراوانی متوجه آن شده بود و می رفت تا نامی بیش از اسلام نماند.
اما همانهایی که در طول این پنجاه سال انحرافات را ایجاد کردند و آن بر سر اسلام و مسلمین آوردند که یزید سگ باز و میمون باز و شرابخوار باید خلیفه مسلمین شود! هرکدام و جریانشان را که بنگری داعیه اصلاح طلبی داشتند و اتفاقاً این اصلاح طلبها هیچگاه حاضر نشدند اصلاحات خود را تعریف و هدف نهایی خود را تعیین و برای مردم معرفی کنند، بلکه اهدافشان را در هاله ای از ابهام و با برخوردهای تهاجمی و فیزیکی پیش می بردند. چه آن زمان که درب خانه حضرت علی علیه السلام را برای گرفتن بیعت به آتش کشیدند و چه آن زمان که خلافت ظاهری به حضرت رسید و در طول چهار سال واندی ناکثین و قاسطین و مارقین آن فتنه ها را به پا کردند و چه آن زمان که سپاه امام حسن علیه السلام بر او شوریده و نافرمانی کردند و چه آنها که به کربلا آمدند و آن جنایت هولناک تاریخ را انجام دادند، اینها همگی داعیه دار اصلاحات بودند اصلاحاتی تعریف نشده و به بهانه های واهی، در این فضای غبارآلود است که مصلح واقعی بزعم این منحرفان، باغی شمرده می شود و ریختن خونش توسط شریح قاضی ها حلال اعلام می گردد!!
اگر به نهضت عدالتخانه در سال 1285 هم نگاه کنیم ابتدا حرکتی اصلاح طلبانه و با محوریّت روحانیّت و در رأس آنها شیخ فضل ا... نوری در برابر استبداد قجری بوقوع پیوست و آنگاه که می رفت این حرکت به ثمر بنشیند. عده ای دیگر که ادعای اصلاح طلبی داشتند پیدا شده و خواسته های سفارت انگلستان را مورد توجه قرار دادند و به هدایت این پیر استعمار، نهضت عدالتخانه به نهضت مشروطیّت تغییر نام یافت و در نهایت انقلابیون و اصلاح طلبهای جدید که به قدرت رسیدند امثال شیخ فضل ا... نوری ها را به دار آویخته یا ترور نمودند و افرادی چون یفرم خان ارمنی در تهران جنایاتی را مرتکب شدند که روی استبداد قاجاری را سفید کرد و نفوذ انگلستان را بر ایران چند برابر نموده و با شروع جنگ جهانی اول انگلیسی ها بین سالهای 1294 تا 1296 چنان قحطی ایجاد کردند که قریب نیمی از مردم ایران از گرسنگی مردند.
آغار حرکت انقلابی و اصلاحی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی(ره) در برابر رژیم ستم شاهی با هدف و تعریف مشخص و با محوریّت اسلام و مبارزه با استبداد و استکبار ستیزی همراه بود و تا آخرین لحظات و آخرین پیامهای امام راحل، این هدف را پی گیری و دنبال می کردند و پس از امام راحل مقام معظم رهبری همان راه و مسیر را ادامه می دهند. اما از همان ابتدای حرکت عده ای که داعیه اصلاح طلبی داشتند با روش و منش امام راحل مخالف بودند که در رأس آنها لیبرالها بودند. اینها بدون اینکه تعریف کاملاً مشخصی از اصلاحاتشان ارائه دهند هرجا توانستند، چه در لحظه های حساس پیروزی و چه پس از پیروزی انقلاب در عین اینکه مسئولیتهایی را هم عهده دار شدند در برابر مسیر امام راحل سنگ اندازی می نمودند. ترورهای مسئولان صدیق و بلندپایه نظام و طراحی کودتاها و راه اندازی جنگ های داخلی و تحریک دشمنان خارجی برای تحمیل جنگ به ایران، گوشه ای از این اصلاح طلبی در برابر نظام اسلامی است. همین قماش نیز در کار جنگ اخلال نموده و کارشکنی ها را بدانجا رساندند که در نهایت امام راحل را به نوشیدن جام زهر مجبور نمودند. پس از جنگ نیز سازندگی بهانه ای شد برای تهاجم و شبیخون و غارت فرهنگی و زمینه این فراهم شد که کسانی با شعار علنی اصلاح طلبی زمام امور اجرایی کشور را در دست گرفته و بدنبال آن مجلس ششم را نیز تصاحب کردند. گرچه این اصلاح طلبی تا کنون تعریف نشده اما موج حمایت های غربی از این اصلاح طلبان نشان از این بود که کاسه ای زیر نیم کاسه است و هدف اصلاح طلبان چیزی فراتر از تصورات عادی است.
جناب آقای عارف در آن زمان بنده در نامه های که در سال 13/12/1377 و 16/12/1378 به رئیس جمهور وقت نوشتم اثبات نمودم که از این اصلاح طلبی چیزی جز براندازی نظام اسلامی بیرون نمی آید و همه دیدیم و دیدید که فتنه 78 و فتنه 88 از سوی اصلاح طلبانی که اصلاحاتشان چهارچوبه مشخصی نداشت اتفاق افتاد و اگر نمی بود آن عنایتهای غیبی برای این ملت و تدابیر مقام معظم رهبری، معلوم نبود که سرنوشت ملت ما چه می شد و شاید حوادثی ویرانتر از سوریه و عراق برای ما رقم خورده بود. و حال که آن مدعی اصلاحات باغی بر نظام اسلامی شده و حد اقل های وجهه اجتماعی را از دست داده متأسفانه تصور می شود شما ابزاری شده اید که این بیراهه را ادامه داده و به ناکجا آباد برسانید. لذا جنابعالی را به عزّت و شرف و مردانگی قسم می دهم که بیایید و صادقانه حقیقت را به مردم بگویید که دنبال چه هستید و هدفتان چیست؟
شاید اشکال کار شما این باشد که در تعریف واژه سیاست با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که مبتنی بر ولایت فقیه است اختلاف دارید و رویتان نمی شود به مردم بگویید! لذا در تعریف اصلاحات مود نظرتان هم مانده اید و همه کارها را می خواهید زیرآبی پیش ببرید. ولی از قدیم گفته اند شترسواری دولا دولا نمیشه و روزی ناگفته ها برای مردم روشن خواهد شد همانطور که در فتنه 88 این اتفاق افتاد و ضمیر پلید سران فتنه علنی گشت. آنچه تا کنون اثبات شده سیاست مورد نظر اصلاح طلبان به روشهای معاویه ای و به تعبیر امروزی ماکیاولی نزدیکتر بوده تا روش امام خمینی(ره) و از چنین کسانی که این روش را پذیرفته باشند هیچ اعتبار و حسابی نمی توان باز کرد چرا که اینها از هر وسیله ای برای رسیدن به هدف استفاده می کنند. اما وجدان انسانی و ملّی و هم شهری گری اقتضا می کند که انسان با مردم خود صادقتر باشد و مرد و مردانه حقیقت را بگوید که اصلاحات چیست و ذنب لایغفر نظام اسلامی که ملت صدها هزار شهید به پای آن نثار کردند چیست که حالا بعضاً عافیت طلبان و بعضاً علفهای هرزی که خون ملت را مکیده اند و دارای سرمایه و رسانه های زنجیره ای شده اند، امروز مدعی شده و عربده اصلاح طلبی سر می دهند و امثال شما نیز که وجهه ای دارید تکیه گاهی برای آنها شده اید؟!!
اما بدانید که اینها به شما هم رحم نمی کنند چرا که سیاست ماکیاولی همین را می گوید و هیچ رحم و مروتی در کار نیست. در گذشته دیدیم که حامیان مشروطیّت چون آیت ا... آخوند خراسانی و آیت ا... سیّد محمد طباطبایی و... را در نهایت چگونه مسموم و یا ترور کردند و قبل از انتخابات 88 هم توطئه ترور سرکرده اصلاحات با بمب گذاری در هواپیمای مسافری اهواز تهران را که شاهد بودید که اگر موفق شده بودند، همانها که کشته بودند آنرا علیه نظام اسلامی پیراهن عثمان می کردند، همچنان که تهمت تقلب به انتخابات 88 زدند، تهمت قتل را نیز به نظام اسلامی می زدند و آشوبی به مراتب بدتر به پا می شد. در پایان این جمله امام حسین علیه السلام را یادآور باشیم، هنگامیکه حضرت فرزند شیرخواره و اتشانش «علی اصغر» را بر روی دستش گرفته، خطاب به جماعت بنی امیه فرمود: اگر دین ندارید لااقل آزادمرد باشید و از آنها یک جرعه آب خواست که این هم ندادند و به جای آن تیر سه شعبه!! آزادمردی اقتضا می کند که جدای از هیاهوهایی که بعضاً طرفداران یک جریان به پا می کنند انسان با مردم شهر و کشور با صداقت رفتار نماید. جناب آقای عارف به عنوان یک انسان، به عنوان یک ایرانی، به عنوان یک یزدی، به عنوان یک خانواده شهید، به عنوان یک جانباز که دوران دفاع مقدس را بیشتر در جنگ سپری کرده و بارها مجروح شده، به عنوان یک تحصیلکرده دافوس و علوم سیاسی، به عنوان یک صنعتگر خاص، به عنوان یک کسی که سنی از او گذشته و سالهاست بازنشسته شده و هیچ انگیزه ای جز حفظ نظام اسلامی ندارد می خواهم که با مردم خود صادق باشید و حال که ردای مشکوک اصلاح طلبی را با آن تحصیلات عالیه به دوش گرفته اید؛ یک تعریف جامع و مانعی از این اصلاح طلبی و زاویه هایی که با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارد را دقیقاً مشخص کنید تا هم خود بدانید دنبال چه هستید و هم کسانیکه به دنبال شما هستند و هم مردم بدانند چه گلی می خواهید بر سرشان بزنید و هزینه های آن را بتوانند محاسبه و ارزیابی کنند.
والسلام
علی اصغر باقری
20/12/93