در اواسط مهرماه 59 یک روز بعد از نماز صبح با یکی از برادران به نام ... در سنگر انتهایی تپه الله اکبر سنندج نگهبان بودیم هوا گرگ و میش بود و اطراف تا اندازه ای دیده می شد. همسنگری خیلی چرتی بود و مرتب نشسته خواب می رفت و من او را بیدار می کردم. یک وقت گفت حالا که هوا روشن شده دیگر بروم بخوابم من هم مخالفتی نکردم و او به داخل سنگر استراحت رفت و خوابید چند دقیقه ای گذشت یکباره صدای انفجار بمب و به دنبال آن تیراندازی محدود ضد هوایی به گوش رسید بلا فاصله پشت تیربار ژ3 پریده و آنرا مسلح کردم یک وقت دیدم از سمت راست تپه هواپیمایی در ارتفاع بسیار پائین ظاهر شد من مقداری جلوی هواپیما را نشانه گرفته و تیراندازی را شروع کردم بلافاصله این هواپیما و دو هواپیمای پشت سرش چرخش به جپ نموده و در حالی که اوج می گرفتند به طرف تپه آمدند تا آنجا که راه داشت ته تیر بار را پائین آورده و به طرفشان تیر اندازی می کردم بعد سر تیربار را بالا آوردم و به طرف اولین هواپیما که درست از بالای سرم به حالت مایل رسیده بود تیراندازی کردم که به علت اینکه تیربار فاقد قوطی قطّار فشنگ بود و کمکی هم نداشتم که نوار را بگیرد، هنگامی که تیربار به حالت عمودی در آمد نوار پاره شد و تیرها فقط به هواپیمای اولی گرفت و دو هواپیمای دیگر از آن مصون ماندند. چنان هیجانی شده بودم بلافاصله نوار گذاری کردم تا دوباره تیر اندازی کنم که پس از آماده شدن نیربار هواپیماها کاملاً از تیر رس خارج شده بودند بنده توانستم در ظرف چند ثانیه حداکثر استفاده را از تیربار ژ3 بنمایم. بچه ها که از انفجار بمب در فرودگاه و غرش هواپیما بیرون پریده بودند کفتند هواپیمای اولی باکش آتش گرفت و آنرا انداخت ولی من که در حال آماده کردن تیربار بودم این صحنه را ندیدم. متأسفانه این همه ضد هوایی که شبها شلیک می شد در این حمله هوایی دشمن همگی خاموش بودند و ضدهوایی فرودگاه هم یک رگباری زد و بعد گویا توسط هواپیمای دشمن زده شد. در سنگر منبع آب هم که کالیبر 50 مستقر بود با توجه به روشن شدن هوا نگهبان آنجا را رها و داخل سنگر اجتماعی رفته بود و آنها تا آمدند تیربار را مسلح و تیر اندازی را شروع کردند هواپیما از تیر رس خارج شده بود و تیرهای آنها بیهوده بود. من هم که توانستم تیرهای مؤثری اجرا کنم اقدامی بود که قبل از شنیدن صدای هواپیما و مشاهده آن انجام دادم زیرا صدای بمب و یک رگبار از سمت فرودگاه یقین کردم هواپیمای دشمن است. اگر چند ثانیه درنگ می کردم هواپیماهای دشمن از دستم رها می شدند. برایم جالب بود که هواپیمای دشمن اینقدر تزدیک بود که خلبان آنرا که کلاهی بر سر داشت را دیدم وبه سمتش تیر اندازی کردم. این سه هواپیما به طرف داخل کشور مسیر خود را ادامه دادند. اخبار ظهر، سقوط یک فروند هواپیمای دشمن را حوالی همدان اعلام کرد که نمی دانیم از اینها بوده یا خیر آسیبی که به یک هواپیمایی که مشاهده شد هم معلوم نیست از ناحیه تیربار ژ3 بنده بوده یا رگبار توپ 23 فرودگاه یا هردو.