د رتیرماه ومردادماه 1359 شهرقصرشیرین و اطراف آن زیرآتش توپخانه عراق قرار داشت و هرچه زمان می گذشت بر شدت آتش دشمن مخصوصاً برروی شهر بیشتر می شد. یک روز خبر رسیدکه فردا بنی صدر رئیس جمهور وقت به قصرشیرین می آید (اواسط مردادماه بود) آنروز دشمن حدود سی گلوله توپ به شهر زد به خود گفتیم فردا که بنی صدر می آید چه خواهدشد؟! فردا آمد و بنی صدر به قصرشیرین رفت ولی باکمال تعجب مشاهده کردیم که حتی یک گلوله توپ از سمت عراق شلیک نشد و روزی کاملاً آرام داشتیم گو اینکه یک هماهنگی قبلی در این زمینه شده است. بعد از ظهر هم که بنی صدر از قصرشیرین می رفت هلی کوپترش خیلی پائین حرکت می کرد من بیرون از ساختمان فرستنده بودم که فاصله زیادی دور شده بود به صورتی که فقط صدای آن می آمد، در این حین صدای هلی کوپتر به یکباره قطع شد من به بچه ها گفتم ابول بینی هلی کوپترش افتاد! اما کسی باور نکرد. شب در اخبار گفته شد که هلی کوپترحامل بی صدر دچار نقص فنی شده و هنگام فرود اضطراری چندمتری به زمین مانده افتاده بود.